

"پانزده خرداد... نقطه عطفی درتاریخ و مبداء این نهضت است. آنها که در پانزده خرداد قیام کردند، قیام مردانه کردند و در مقابل دژخیمان نه گفتند و به شهادت رسیدند، آنها مبداء این نهضت عظیم شدند." امام خمینی (ره) - 9/8/1358
ظهور امام خمینی (ره) در اوایل دهه چهل، منشاء دو تحول عظیم در تاریخ معاصر ایران شده است. از یک سو ایشان سکوتی را که از نهضت مشروطیت به این سو بر فضای حوزه علمیه قم سایه افکنده بود، شکست و با تحریم تقیه و کشاندن مبارزه به کانون اصلی فعالیت های مذهبی (حوزه علمیه قم) برای همیشه به انگاره جدایی دین از سیاست خط بطلان کشید و از سوی دیگر، با طرح اندیشه غیر التقاطی و خالص دینی خود، بدون آنکه حزب و سازمانی تشکیل دهد، توده مردم را به برپایی دولتی دعوت کرد که به لحاظ ساختار و ماهیت، با سلطنت تفاوتی آشکار داشت.بنا به تاکید خود امام (ره) این نهضت ریشه در حوادث و رویدادهای سه سال -حد فاصل سال های 1343-1340- دارد که نقطه عطف آن، قیام پانزده خرداد سال 1342 قلمداد می گردد. البته با تاکید بر این نکته که قیام مذکور برخاسته از پیش زمینه هایی است که پس از رحلت آیت الله بروجردی و طرح مرجعیت امام (ره) و همچنین ایستادگی در برابر مخالفت های علنی شاه با قانون اساسی مشروطیت و دین مبین اسلام، به تدریج شکل گرفته است. (1)امام خمینی (ره) با نفی تز استعماری جدایی دین از سیاست و با صدور فرمان تحریم تقیه، نقطه عطفی در فرهنگ سیاسی کشور ایجاد کرد که پایان دوران از خودبیگانگی را بشارت می داد.منشاء و خاستگاه قیام پانزده خرداد، اندیشه های روحانیت مبارزشیعه به رهبری حضرت امام خمینی (ره) بوده است. در اندیشه ها و تفکر آن حضرت، تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام اسلامی جایگاه خاصی داشت. بر این اساس، پیاده شدن قوانین اسلام در حوزه های سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع از انگیزه های اصولی نیروهای مذهبی محسوب می شد. اما با توجه به تخطی رژیم شاه از حدود الهی و عدم اجرای احکام اسلام، امر به معروف و نهی از منکر، دفاع از سنت ها و ارزشهای اسلامی، مقابله با برنامه های استعماری آمریکا و اسرائیل، مبارزه با حاکمیت و گسترش فرهنگ غربی که منافی با معیارهای فرهنگ اسلام ناب محمدی بود از انگیزه های نسل جدید روحانیت، برای ورود به عرصه سیاسی کشور و وقوع قیام پانزده خرداد به شمار می رفت.بنابراین ، آنچه 15 خرداد را نسبت به دیگر رخدادهای تعیین کننده تاریخ کشورمان متمایز ساخته، "دینی" یا به تعبیری "اسلامی" بودن آن است. که این همه از رهگذر رهبری یک عالم آگاه و زمان شناس و دردمند صورت گرفته است.
پانزده خرداد، جریان خون «مذهب» و شور «ایمان» در اندام رِخْوت گرفته مردم ایران بود. «پانزده خرداد»، آغاز یک حرکت مکتبى و انقلاب اسلامى بود که با رهبرى امام خمینى(ره)، این زندگى بخش امّت و زنده ساز ایران و مجدّد اسلام، در 22بهمن 57 به پیروزى رسید. پانزده خرداد، مشعلى فروزان از خون و عشق و شهادت بود که در دست «طلبه» و «دانشجو»، همه ساله بر افراشته مى گشت و «فیضیه» و «دانشگاه»، هر سال در این روز، براى شهداى پانزده خرداد، «فاتحه» مى خواند تا راه «فتح» را بگشاید و به سوگ مى نشست تا ملت را به قیام وا دارد. پانزده خرداد، اگر جانى دارد و تازه است، حیات خود را از نَفَس مسیحایى «روح خدا» به عاریت دارد. پانزده خرداد، آغاز حرکت مکتبى ملّت مسلمان ایران است. روز «امام» است، روز «امّت» است. روز بیعت با امام است. روز میثاق «خون» و پیمان «شهادت» است. پانزده خرداد، موج متلاطمى بود که از «قم» آغاز شد و قم، یک تاریخ است، یک فرهنگ و یک مکتب است. پانزده خرداد، این نبض پرطنین تاریخ، این جان دین در چلّه روز، فقط یکى از «ایّام اللّه»ى است که امام امّت بر تارک تاریخ نشاند. «پانزده خرداد»، انفجار فجر «فلاح» است در قلب «قرن قساوت». نه شورش کور، بلکه تبلور ایمان! نه حرکتى نافرجام، بلکه آغازى براى آغازها و بذرى براى حرکتها. نه تلاش ارتجاع، بلکه نهضت مکتب و قیامى رجعت شکن و بنیان سوز و بنیان ساز. پانزده خرداد، دلشوره قرنها اسارت آزاد، و آزادى اسیر است. خرداد، یک تاریخ است و نیمه آن، اوج خورشید یک روز بلند و گرم و جوشان! پانزده خرداد، یادآور خروش «ابوذر» است و قیام «حُجر» و پیکار «مسلّم» و نهضت «توّابین» و خروج «ابومسلّم» و جنبشهاى«علویون» و جانبازى «سربداران». پانزده خرداد، رواق باز تابنده فریاد «سید جمال» و مظلومیت «شیخ فضل اللّه» و آگاهى «خیابانى» و سیادت «سعیدى» و غرور و قهرمانى «غفارى» و طهارت «مطهرى»است. «پانزده خرداد»، قلب پر طپش و خونفشان اسلام، نبض تاریخ معاصر، و آغاز حرکت مکتبى است که به پیروزى انقلاب اسلامى انجامید.
مردم ورامین و پیشوا مردمی متدین، انقلابی و آگاه هستند و در طول نهضت مقدس اسلامی در حمایت از مرجعیت امام و انقلاب اسلامی از پیشگامان به شمار می روند. در جریان حادثه خونین 15 خرداد و دستگیری حضرت امام خمینی به دست مزدوران پهلوی، مردم این شهر در اعتراض به این اقدام، با پای پیاده عازم تهران بودند که در جلوی پل باقرآباد به گلوله بسته شدند و صدها تن از آنان به درجه رفیع شهادت نایل آمدند. یکی از شاهدان عینی از این واقعه خونین تاریخی چنین نقل می کند:
«ساعت حدود 11 صبح روز پانزدهم خرداد 42 برابر با دوازدهم محرم الحرام بود که جمعیت کثیری از مردم منطقه پیشوا در صحن مطهر حضرت امامزاده جعفر(ع) گرد آمده بودند تا شاهد مراسم خاص روز بنی اسد- که فقط در این شهر انجام می شود- باشند. در این هنگام ناگاه خبر رسید که حضرت آیت الله العظمی خمینی را دستگیر کردند. تا خبر منتشر شد، همه مردم آماده دفاع از مقام مرجعیت شدند و یکجا از صحن مقدس به قصد تهران حرکت کردند. در این هنگام، پیشنهاد شد که مردم متفرق شوند و با آمادگی بیشتر در ساعت سه بعدازظهر در صحن مطهر جمع شده و با یک برنامه ریزی صحیح
حرکت نمایند. اما ساعت دو بعدازظهر به علت ازدحام بیش از حد جمعیت، بی اختیار حرکت آغاز شد و اولین محل در طول مسیر راه، شهرستان ورامین بود که جمعیت می باید از آنجا عبور می کردند.
تا نزدیکی ورامین از همه روستاها به جمعیت ملحق می شدند و مردم غیور ورامین که خبر دستگیری امام به آنان رسیده بود نیز خود دو کیلومتر به استقبال مردم پیشوا آمدند و به جمع آنها پیوستند و جمعیت عظیمی را تشکیل دادند و به طرف تهران حرکت نمودند و در طول مسیر، شعارهای« خمینی، خمینی، خدا نگهدار تو/ بمیرد، بمیرد، دشمن خون خوار تو»، «مرگ بر این دولت قانون شکن»، « ای شیعیان دستگیر کردند مرجع ما را/ خدا براندازد این قوم اعدا را» سر می دادند. و برخی نیز شعار « مرگ بر شاه» را بیان می کردند و نیز در طول مسیر، ذکر « یا حسین» و « صلوات» هیچ گاه قطع نمی شد.
حدود مغرب بود که در نزدیکی پل باقرآباد، با مأمورین رژیم منفور پهلوی رو به رو شدیم. آنان پس از یکی- دو اخطار بر روی ما آتش گشودند و در نتیجه جمعی از برادران عزیز ما را در خاک و خون غلطاندند. ما نیز با مقاومت شدید آنها، به عقب رانده شدیم و خسته و نالان و با دلی پر از کینه و بغض آن کافران به شهر پیشوا برگشتیم؛ اما در برگشت، چهره شهر عوض شده بود و شهر یک پارچه در عزا، ماتم، ناله، گریه و شیون بود.
آن شب نظامیان حکومت طاغوت، شهر را در محاصره خود داشتند؛ اما صبح که فرا رسید، موج دستگیری دست اندرکاران این حرکت عظیم آغاز شد و طی آن، به وسیله دژخیمان تعداد زیادی از برادران رشید پیشوا و ورامین و روستاهای اطراف روانه زندان گشتند و در آنجا شرایط سختی را تحمل نمودند. سرانجام دستگیرشدگان پس از تحمل دو سال حبس و گرفتاری شدید، از بند آزاد گشتند. لکن مقاومت آنها باعث گردید تا بارقه های انقلاب در درون آنها و نسل جوان شعله ور گردد و سرانجام این نهال های نوشکفته در 22 بهمن سال 1357 به درخت تنومند و پرثمر انقلاب تبدیل گردید و مرجع شیعیان جهان از تبعید، به کشور اسلامی ایران بازگشتند و زمام امور را به دست گرفتند.»(1)
..............................................................................................................
پی نوشت:
1.نشریه 15 خرداد، ش 11، سال 1372، ص 72؛ آشنایی با سلاله پاکان، ص 35. برای آگاهی تفصیلی قیام مردم ورامین و پیشوا، به کتاب «انقلاب اسلامی در ورامین» مرکز اسناد انقلاب اسلامی، رجوع شود.